اما سؤالي كه براي ما به عنوان خبرنگار پيش آمد، اين است كه آيا فقط سپاه مسئول است؟ آيا مسئولاني كه امروز به بركت حضور علي ‌قلي‌پورها در جبهه‌هاي حق عليه باطل به مقام و مسئوليت رسيده‌اند، نبايد كمي بيشتر به فكر آنها باشند؟ مگر امام عزيز نگفته بود نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم‌هاي زندگي گم شوند؟

گروه جهاد و مقاومت مشرق - باخبر شديم سال گذشته در شهريور ماه تيپ امامت سپاه چالوس كه در منطقه مرزي سرپل ذهاب مستقر بود شهيدي تقديم انقلاب كرده است كه براي مراسم سالگرد آن شهيد عازم مازندران شديم. هدف از رفتن‌ ما شركت در مجلس سالگرد اين شهيد بود كه در جريان مراسم، سرهنگ مرادخاني فرمانده سابق تيپ امامت چالوس دعوت‌مان كرد تا براي عيادت از يكي از جانبازان دوران دفاع مقدس به نام علي قلي‌پور كه در شهرستان تنكابن سكونت داشت به خانه‌اش برويم. در آنجا واگويه‌هايي عجيب از يك جانباز انتظارمان را مي‌كشيد كه در اين مجال بخش‌هايي از آن را تقديم‌تان مي‌كنيم.

از شهيد تا شهيد زنده

بعد از مراسم سالگرد شهيد قرباني از چالوس عازم تنكابن مي‌شويم. در مسير علل اصرار سرهنگ مرادخاني از عيادت اين جانباز را جويا شده و در جريان صحبت‌ها متوجه بي‌مهري مسئولان به اين جانباز دوران دفاع مقدس مي‌شويم؛ بي‌مهري‌اي كه در سطح روابط و سرزدن‌هاي معمول خلاصه نمي‌شود و براي اين جانباز و خانواده محترم وي مشكلات بزرگ و بحران‌هاي جدي را به وجود آورده است. ابتدا به نوشهر رفتيم. از آنجا حدود يك ساعت و نيم طول كشيد تا به تنكابن رسيديم. تابلويي نظرمان را به خود جلب مي‌كند. روي تابلو نوشته شده است: خرم‌آباد. از خرم‌آباد و مشخصات منطقه‌اي آن سؤال مي‌كنيم كه سرهنگ مرادخاني در جواب سؤال‌هايمان مي‌گويد: خرم‌آباد، تنكابن قديم است. در واقع استخوان قديم شهر تنكابن همين خرم‌آباد بوده است كه به دلايلي رشد نكرده است. از مسير اصلي منحرف مي‌شويم و در كوچه‌هاي مخصوص خطه مازندران، با همان اشكال و معماري خاص مازندراني، به سمت منزل جانباز قلي‌پور حركت مي‌كنيم. مدت زمان زيادي طول كشيد تا با خودروي شخصي‌مان به منزل اين جانباز ‌رسيديم. به اين فكر مي‌افتم اگر اين جانباز به دلايل جانبازي و مريضي ناشي از مجروحيت جنگي دچار مشكل شود چقدر طول مي‌كشد تا بتواند به بيمارستان يا مراكز درماني برسد؟ به هر حال به منزل جانباز مي‌رسيم.

به محض ورود، حياط كوچك خانه نظرمان را به خود جلب مي‌كند. چند پله جلوي پايمان است كه بعد از پيمودن آن وارد خانه‌اي نه چندان بزرگ حدود 70 الي 80 متر مي‌شويم. خانواده‌اي چهار نفره كه به جز مادر خانواده يك فرزند پسر و دختر به ما خوشامد مي‌گويند. در حين ورودمان چهره مردي خوش‌سيما و خندان توجه‌مان را به خود جلب مي‌كند. آري. جانباز علي قلي‌پور همان كسي كه در حدود يك ساعت و نيم مسير در مورد وي و مشكلات او كه اگر بخواهم با صداقت طرح كنم، خيلي از مشكلات و مسائل او براي من قابل هضم نيست، روبه‌رويمان بود.

به هر حال بعد از كمي سكوت و سلام و احوالپرسي يخ جمع آب مي‌شود و اولين سؤال ما سكوت را مي‌شكند و بحثمان شروع مي‌شود.

تاول‌هاي ناخوشايند

در ابتداي بحث اولين سؤالي كه از جانباز قلي‌پور پرسيديم معرفي اجمالي خودش است.

علي قلي‌پور در جواب سؤال ما معرفي كاملي از خود مي‌كند و مي‌گويد: حقير علي‌ قلي‌پور متولد سال 1344 هستم. ما همان نسلي هستيم كه امام فرمود سربازان من در گهواره هستند. هنگام شروع جنگ تنها 15 سال داشتم. اولين اعزام من به منطقه عملياتي و جبهه‌هاي حق عليه باطل به اواخر سال 61 برمي‌گردد. در اسفند ماه سال 61 در آخرين روزهاي اسفند براي اولين بار عازم منطقه شدم كه به مدت چهار ماه و 9 روز طول كشيد. اعزام بعدي در آبان ماه سال 62 بود كه در آن اعزام به مدت سه ماه در منطقه بودم و در نهايت اعزام آخر به مهر ماه سال 65 برمي‌گردد.

اعزامي كه يادگاري‌هايي هميشگي براي ما به جا گذاشت و باعث حضور ما در عمليات كربلاي 5 شد.

تحصيلات قلي‌پور و تخصص وي در رشته برق است و وي به علت مسائل جانبازي زودتر از موعد مقرر بازنشستگي گرفته است. هنگامي كه با او صحبت مي‌كنيم تاول‌هايي كه اصلاً ظاهر خوبي ندارند نگاه و توجه ما را به خود جلب مي‌كند. وقتي در مورد اين تاول‌ها مي‌پرسيم گويي بغض و عقده اين خانواده مي‌تركد و حرف‌هايي را كه در اين مدت فقط در سينه خود نگه داشته‌اند، بي‌مقدمه بيرون مي‌ريزند. علي قلي‌پور در جواب سؤال ما از وضعيت جانبازي خود مي‌گويد: در زمان حضورم در جبهه چندين بار مجروح شدم. آخرين مجروحيت بنده برمي‌گردد به عمليات كربلاي 5. همان طور كه اسناد آن موجود است در زمان عمليات كربلاي 5 حقير جمعي لشكر 25 كربلاي مازندران بودم و به عنوان بسيجي در شلمچه و در عمليات حضور داشتم. مجروحيتي كه در منطقه براي بنده اتفاق افتاد، مسئله انفجار و موج انفجار بود. وقتي بيهوش شدم ديگر چيزي به خاطر ندارم تا چشم خود را در بيمارستان باز كردم. 15 درصد جانبازي مبني بر موج‌گرفتگي و اعصاب و روان به بنده داده بودند اما اين 15 درصد جانبازي نه براي من اهميتي داشت و نه در حال حاضر براي درصد گلايه دارم. يكي از مسائلي كه براي اغلب كارشناسان و رزمندگان در عمليات كربلاي 5 محرز است مسئله استفاده رژيم بعث از سلاح‌هاي شيميايي و غيرمتعارف و غيرقانوني عليه رزمندگان در منطقه شلمچه است. خيلي از عوارض شيميايي در آن زمان خود را نشان نداد و به مرور زمان با گذشت سال‌ها عوارض آن خودنمايي مي‌كند. مانند خيلي از بچه‌هاي شيميايي كه در آن مقطع مشكل چنداني نداشتند، اما در سال‌هاي بعد از جنگ كم‌كم عوارض شيميايي در آنها بيرون زد و خود را نشان داد. مانند تن قلي‌پور كه تاول‌هايي به بزرگي يك يا دو بند انگشت تمام تن اين جانباز را فراگرفته است. جانباز قلي‌پور در ادامه تشريح مي‌كند: چندين بار براي اين عوارض شيميايي اقدام كرديم. بنياد ما را خدمت دكتر قانعي فرستاد و او اين موضوع كه اين عوارض از مواد شيميايي است را تأييد كرد كه مدارك آن موجود است. اما با اينكه نسخه داروهاي مختص مجروحان شيميايي را به من مي‌دهند كه آن هم موجود است، وقتي براي تأييد مراجعه كرديم، كميسيون گفت كه مصدوميت شيميايي شما در حال حاضر محرز نيست!

اسناد و مدارك پزشكي علي قلي‌پور كه همسر وي براي ما آورد در حدود 300 الي 400 برگه است كه در آخر به اين نتيجه مي‌رسيم، دكترها در كميسيون اعتقاد دارند ايشان شيميايي نيستند.

مگر چند علي قلي‌پور در كشور داريم؟!

در ميان بحث و گفت‌وگو، همسر اين جانباز كه يار و پرستار وي است با ما هم‌صحبت مي‌شود و از مشكلات موجود مي‌گويد: مسئله اصلاً درصد نيست. علي‌آقا حقوقي حدود 650 هزار تومان دريافت مي‌كند. يك فرزند دانشجو دارد. هنگامي كه نسخه به ما مي‌دهند و در نسخه داروهاي مصدومان شيميايي را تجويز مي‌كنند براي تهيه آنها حداقل هر بار 500 هزار تومان پرداخت مي‌كنيم. تازه چند سالي است كه بيمه جانبازان به ما تعلق گرفته كه آن هم مشكلات خاص خود را دارد. سؤال من به عنوان همسر يك جانباز از مسئولان اين است مگر چند نفر مانند همسرم در كشور هستند؟! آيا پوشش اينها اينقدر سخت است كه ما بايد هم درد مجروحيت او را تحمل كنيم و هم دردهايي كه در كنار اين مشكل براي ما پيش مي‌آيد؟! دكترها همه اذعان دارند وي در منطقه شيميايي بوده است. مصدوم شيميايي مي‌باشد، اما كميسيون تأييد نمي‌كند. وقتي همسر من در بهترين هواي ايران يك ربع نمي‌تواند از خانه بيرون برود و نفسش به خس‌خس مي‌افتد و صدايش مي‌گيرد و تاول‌هايش اضافه مي‌شود و اكسيژن لازم مي‌شود، اگر شيميايي نيست پس چه هست؟

اگر شوهر من مريض بود مي‌رفتيم به دنبال خيري مي‌گشتيم و مشكل او را حل مي‌كرديم اما اين بنده خدا جانباز است. كسي باور نمي‌كند وضعيت جانباز اين گونه باشد.از طرفي هم براي مسئولان بد است كه جانباز اين گونه به دنبال حل مشكلات است.

جانبازي كه 650 هزار تومان حقوق مي‌گيرد، چگونه خرج زندگي ما، دوا و دكتر، فرزند دانشجو و محصل را بدهد؟ آيا كسي مي‌پرسد؟ مگر روزي كه قرار شد علي‌آقا برود در عمليات، وي گفت كه تا ماسك ندهيد نمي‌رويم؟ كه حالا بايد اينگونه جواب بشنويم كه تا مصدوميت محرز نشود، خدمات نمي‌دهيم...

قسمت آخر، فقط سپاه مسئول است؟

صحبت‌هاي اين خانواده ناراحت‌مان مي‌كند و مدام در تلاش هستيم كه رشته بحث از دستمان گم نشود. هنگامي كه از وضعيت رسيدگي و سرزدن مسئولان جويا مي‌شويم جواب‌هاي تلخي را مي‌شنويم، خانواده جانباز قلي‌پور در جواب سؤال ما مي‌گويد: فرماندهان سپاه پاسداران استان و شهرستان مدام به ما سر مي‌زنند اما ديگر مسئولان خير، نماينده تنكابن هم جناب شريعت‌نژاد قبل از نمايندگي در مجلس به عيادت آمدند و سرزدند. اما ديگر مسئولان نه آمده‌اند و نه سراغ مي‌گيرند.

اما سؤالي كه براي ما به عنوان خبرنگار پيش آمد، اين است كه آيا فقط سپاه مسئول است؟ آيا مسئولاني كه امروز به بركت حضور علي ‌قلي‌پورها در جبهه‌هاي حق عليه باطل به مقام و مسئوليت رسيده‌اند، نبايد كمي بيشتر به فكر آنها باشند؟ مگر امام عزيز نگفته بود نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم‌هاي زندگي گم شوند؟

چرا امروز بايد اين گونه با مسائل برخورد كنيم. به هر حال باز ياد اولين سخن همسر اين جانباز مي‌‌افتيم كه در اول گفت‌وگو عنوان كرد:‌ مشكل ما اين است كه مسئولان چشم خود را بسته‌اند تا اين تاول‌هاي بدجور را نبينند و چون نمي‌خواهند ببينند مي‌گويند اصلاً وجود ندارد. اميد است مشكل اين دست جانبازان و قلي‌پورها هر چه زودتر حل شود.
منبع : روزنامه جوان / پويان شريعت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
    0 0
    نگران نباشین به جاش الان قراره سربازیو پولی کنن اقایون پسراشون یه وقتی خدمت نرن اینا که غصه خوردن نداره غصه اونی داره که فقط بعضیا خدمت نرن اینا که درد مملکت نیست اونا درد مملکته تاسف!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس